در فیلم انیمیشن لوپتو صحنه مهم و تعیینکنندهای وجود دارد که طراحی و اجرای آن قرار است جهتگیری فیلمساز و محتوای مورد نظری که سازندگان این انیمیشن بلند و پرهزینه را وادار به تولید آن کرده است، نمایان کند: آقای کمالی که یکی از پرفروشترین کارگاههای تولید اسباببازیهای کودکانه را در محل یک آسایشگاه روانی و با کمک تک تک بیماران آنجا راه اندازی کرده است، برای انتخاب محصول بعدی خودش برای عرضه به بازار، پیشنهادهای دو تن از اعضای کارگاه خودش را به همراه پسر کوچکش به قضاوت مینشیند.
یکی از آنها یک اسباب بازی کابوی اسب سوار تولید کرده (به نشانهای از فرهنگ آمریکایی و رویکرد کودکان امروزی به قهرمانهای غربی) که جستوخیز کنان تیرهایی شلیک میکند و به این سو و آنسو میرود. چهره پسر کوچک آقای کمالی که نشانی از بهت و وحشت را با خود به همراه دارد، خبر از اسباب بازی خطرناکی میدهد که برای تولید و ارائه به بازار مناسب به نظر نمیرسد؛ اما نفر بعدی یک قوری ساده طراحی کرده که به ناگهان دو پا در آورده و از این طرف به آن طرف میرود.
چشمان شگفتزده پسر آقای کمالی که با دیدن این اسباب بازی ساده غرق در شادی نشان داده میشود، دقیقا همان چیزی است که سازندگان انیمیشن لوپتو به دنبال آن بودهاند. انتخاب یک قوری متحرک برای تولید انبوه و پس زدن اسباب بازی پر از خشونتی که نمادی از تاثیرگذاری دیگر کشورها بر تخیل کودکان است، همه آن دیدگاهی است که حوزههنری سازمان تبلیغات اسلامی را بعنوان تهیهکننده و سرمایهگذار، برای مشارکت در چنین پروژهای ترغیب کرده است.
نقد و بررسی ها ( 0 )